در ابتدا به عنوان مقدمه، دليل علاقه مندي شديد خودم به بحث هواپيماي مدل و طراحي و ساخت هواپيما رو تعريف ميکنم.
در دوران دبيرستان تنها درسي که تا حدودي مورد علاقه ي من بود، درس فيزيک بود. بعد از آشنايي با رشتهي هوافضا به اين نتيجه رسيدم که رشتهي مناسب و مورد علاقهي خودم رو پيدا کردم. تا پيش دانشگاهي هدفم قبول شدن توي رشتهي هوافضاي يکي از دانشگاههاي خوب بود ولي وقتي به زمان کنکور و بحث انتخاب رشته رسيدم، با هرکي که مشورت کردم، ميگفت که مکانيک و هوافضا دو رشتهي مشابه هستند و حدود 30 واحد فرق دارند به همين دليل بهتره که براي کارشناسي مکانيک بخونم و براي ارشد در صورت علاقه داشتن برم هوافضا...
من هم با توجه هب صحبتهاي انجام شده، توي انتخاب رشته فقط رشتهي مکانيک رو زدم و قبول شدم ولي از همون اول تمام فکرم پيش هوافضا و گرايش هايش توي ارشد بود. اول يبشتر به گرايش فضايي علاقه داشتم و ترم 2 بودم که به عضويت تيم کنست دانشگاه درومدم و براي مدت تقريبا 1 سال توي اون تيم فعاليت ميکردم.
بعد از برگذاري مسابقات، به پيشنهاد يکي از اساتيد که استاد راهنماي تيم طراحي و ساخت هواپيماي بدون سرنشين دانشگاه بود، کارم رو توي زمينهي هوايي شروع کردم.
با شروع کار توي تيم طراحي هواپيما، تحقيق در مورد مسايل مختلف هواپيما رو شروع کردم و از اونجا بود که به مباحث هوايي علاقهمندتر شدم. بعدها به دليل مشکلاتي که پيش اومد، قبل از رسيدن به مرحلهي ساخت، تيم رو ترک کردم به همين دليل هميشه به فکر چگونگي ساخت هواپيماهاي بدون سرنشين و گلايدر بودم که با اين کلاسهاي ساخت و پرواز آشنا شدم.
در هفته اول تو کلاسهاي مقدماتي ساخت و پرواز ثبت نام کرده و صبح روز پنجشنبه 13 شهريور ماه تو کلاس حضور پيدا کردم . ابتدا کلاسي تئوري به منظور آشنايي با قسمتهاي مختلف هواپيما، کارکرد رادر و الويتور و بعضي مسايل آيروديناميکي برگزار شد.
بعد از کلاس تئوري، مواد مناسب براي ساخت هواپيما مدل معرفي شد و کاربرد هرکدام براي قسمتهاي مختلف توضيح داده شد. در اين قسمت بحث اصلي در مورد فوم، فوم برد و يونوليت و کاربرد هرکدام و نحوهي اتصال مناسب آنها بود.
بعد از شناسايي مواد مورد استفاده، نقشه خواني و نحوهي ساخت هواپيما از روي نقشه آموزش داده شد. براي اينکار نقشه را روي فوم برد ثابت کرده و کاربن را بين نقشه و فوم برد قرار ميدهيم. با استفاده از نقشه قسمتهاي مورد نياز براي بريده شدن را روي فوم برد مشخص کرده و با استفاده از کاتر ميبريم.
بعد از برش قسمتهاي مورد نظر، بحث اتصال قطعات مطرح ميشود. ابتدا به منظور استحکام بيشتر الويتور از تکهاي چوب استفاده ميشود که علاوه بر استحکامدهي وظيفهي هماهنگ کردن حرکت دو طرف الويتور را بر عهده دارد. حال قسمتهاي مختلف بدنهي هواپيما رو با چسب حرارتي به هم ميچسبانيم.
نکتهي قابل توجه در ساخت آيلوران، عدم استفاده از لولا هست. براي اينکه از لولا استفاده نشود، آيلوران به صورت کامل از بال جدا نميشود و يک سمت مقوا باقي ميماند که اين مقواي باقي ماندهه به صورت لولا عمل ميکند، اين کار باعث کاهش هزينه، زمان ساخت و وزن سازه ميشود.
بعد از اتصال اجزاي مخلف بدنه، بال و دم، نوبت به نصب شيپوري ميرسد. براي حرکت دادن آيلوران و الويتور به سه شيپوري نياز داريم. دو شيپوري براي نصب روي آيلورانها و يک شيپوري براي حرکت دادن الويتور. شيپوريها با ايجاد شيار روي آيلورانها و الويتور و استفاده از چسب حرارتي در آن محکم شدند. در مرحلهي بعد بايد سرو موتورها نصب شوند که نياز به دو سرو داريم.
يک سرو از سر دوطرفه استفاده ميکند که در وسط بال قرار ميگيرد تا براي حرکت آيلورانها استفاده شود و سروي ديگر با سر يک طرفه، روي تيغهي عمودي بدنه نصب ميشود. براي انتقال حرکت از سروها به شيپوريها براي حرکت سطوح کنترل از لينکهاي فلزي استفاده ميشود. به طوري که يک طرف لينک به شکل Z درآمده و در شيپوري قرار ميگيرد و سمت ديگر به سرو وصل ميشود.
بعد از نصب سرو، نوبت به اتصال ارابهي فرود ميرسد. بعد از ساختن چرخها با استفاده از لاستيک و وصل کردن آنها به ملههاي ارابهي فرود، به نصب ارابهي قرود به بدنه ميرسيم. بعد از مشخص کردن محل مناسب براي اتصال ميلهها، به دو طرف محل اتصال به فوم برد، چوب ميچسبانيم تا استقامت قسمت مورد نظر بيشتر شود. بعد از چسباندن چوب و سراخ کردن محل مورد نظر، ارابهي فرود را به بدنه وصل ميکنيم.

بعد از پايان يافتن ساخت بدنه، نوبت به اتصال گيرنده، موتور و اسپيد کنترل رسيد. اسپيد کنترل سه وظيفهي اصلي برعهده دارد که مهمترين آنها تقسيم نيروي باتري بين موتور، سروها و گيرنده است و در شرايطي که باتري در حال تمام شدن بود قطع نيروي موتور و اختصاص دادن تمام نيرو به سروها و گيرنده.
سه سيم اسپيد کنترل به موتور به صورت دل به خواه وصل ميشود و در صورت چرخش برعکس موتور جاي سيمها رو عوض ميکنيم تا جهت چرخش موتور درست شود. يک سيم ديگر اسپيد کنترل به باتري و سيم ديگر به کانال سهي راديو کنترل وصل ميشود و کانال يک و دو براي سروهاست.

بعد پايان اتصالات بخشهاي الکترونيکي، نوبت به يکي از قسمتهاي جالب ولي سخت ميرسه يعني تمرين براي خلباني! اول توضيحات لازم براي کنترل هواپيما داده شد ولي تا زماني که کنترل رو دستم نگرفتم اصلا نميتونستم ميزان حساسيت فرامين رو تصور کنم...
قبل شروع تمرين با شبيه ساز توضيحات لازم در مورد چگونگي کنترل هواپيما و دادن فرامين توسط راديو کنترل داده شد و بعد از آن تمرين شروع شد. در ابتدا سريع موقع اولين دور کرش قطعي بود!!ولي بعد از چند بار تمرين شرايط خيلي بهتر شد...

بعد از پايان کار با شبيه ساز به آخرين مرحله يعني پرواز هواپيما مدل واقعي ميرسيم که تقريبا هيجان انگيزترين قسمت کار و صد البته لذت بخش ترين قسمت بود چون نتيجهي تمام زحمات رو ميديديم... اول اساتيد هواپيما رو چک کردن تا مشکلي نداشته باشه و بعد از اون، بعد از انجام تيک آف کنترل رو به من دادن تا هواپيما رو کنترل کنم... واقعا حس خوبي بود!!